آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

پاداش بهشتی من

آموزش جنین در دوران بارداري، افزايش هوش و يادگيري

1391/4/11 22:25
نویسنده : مریم
258 بازدید
اشتراک گذاری

تا سالها قبل تعريف نوزاد موجودي دوست داشتني ولي ناتوان، مادون انساني، كودن و فاقد احساس بود و به همين ترتيب هم با آنها رفتار ميشد. طي 25 سال گذشته روانشناسان و جنين شناسان آمريكايي و ژاپني تحقيقاتي در زمينه جنين انجام داده اند كه نتايج آن حيرت آور است به طوري كه اين قرن، قرن نوزادان خوانده شده. اين مطالعات نحوه شكل گيري سيستم عصبي و مغز را از 2 هفتگي روشن ميكند.

جنين داراي سيستم عصبي فوق العاده پيچيده اي است كه تا 3 سالگي در حال ضبط كليه حركات اصوات تصاوير مزه ها و بو هاست.يك جنين در هفت ماهگي بيشترين سلولهاي مغزي را دارد از ماه هشتم  اين سلولها شروع  به از بين رفتن می کنند.

حالا بحث بر سر اين هست كه آیا ما ميتونيم اين روند را كند كنيم ؟ پاسخ مثبت است، با تحريك قسمتهاي مختلف مغز جنين و نوزاد كه هر كدام راهكارهاي مختلفي دارد. اين تحريك باعث ميشود كه ارتباطات بين سلولهاي عصبي بر قرار شده و وقتي اين اتفاق افتاد سلولهايي كه فعال شده اند ديگر از بين نميروند. يعنی مغز اين قانون را دارد كه هر سلولي بلا استفاده ای حذف شود. حال هر چه تعداد سلول هايي كه زنده اند و تعداد اتصالات آنها با هم بيشتر باشد كودك هوش و يادگيري بالا تري خواهد داشت.

شروع كارهايي كه باعث تحريك سلول هاي مغزي ميشود تقريباازماه پنجم است چون معتقدند كه از حدود هفته 18 جنين مي تواند صدا را بشنود. صدايي كه جنين ميشنود صداي قلب مادر است اگر ما بتونيم يك صدايي با تم قلب مادر ولي با ريتم متفاوت ايجاد كنيم اين تفاوت توجه نوزاد را جلب مي كند.

مغز نوزاد داراي قسمتهاي مختلفي است كه هر كدام با فعاليت خاصي ارتباط دارد ،مثلا بخش درك موسيقي با بخش درك متن يا آوا در دو قسمت مختلف هستند يا بخش ديداري و چشايي. پس  بايستي با تمرين هاي مختلف و متناسب هر بخش را تحريك كرد تا سلول هاي مغز در همان بخش بيشتر وبا اتصالات بيشتري شكل يابند.

كلا اعتقاد بر اين است كه چهار راه براي جلوگيري از بين رفتن سلول هاي مغزي جنين وجود دارد :
1:ايجاد محرك محيطي(اهميت صدا و لمس) مانند:موسيقي، صدا (شامل حرف زدن با جنين) ، لمس (شامل استفاده از حركات ريتميك وضربه زدن) و نور (يك چراغ قوه را 3-4 بار روشن و خاموش كنيد )

2:رژيم غذايي شامل: اسيد هاي چرب ضروري كه20 درصد مغز را مي سازد ميوه هاي تازه و سبزيجات  و غذاهاي سرشار از كلسيم

3-آرامش مادر شامل:ورزش هاي ملايم مثل يوگا( كه باعث گردش مواد غذايي وحركات بدن موجب تحريك سلول هاي مغزي جنين مي شود علاوه بر آن به دليل هماهنگي كودك با بدن مادر از هفته 3 به بعد كودك هم به نوعي يوگا ميكند) ، نداشتن استرس ، استراحت کافی و...

4-اجتناب از آلودگي مانند: دوری از سیگار(سيگار با پایین آوردن اكسيژن ،IQ را حدود 10-15 درصد کاهش ميدهد )، محيط هاي آلوده شيميايي و...

دكتر رنه دكار از دانشگاه هاروارد كاليفرنيا از سال 1979 روي 3000 كودك در داخل رحم كار كرده و آنها را بعد از به دنيا آمدن زير نظر داشته است .او به چهار نتيجه زير در مورد كودكاني كه در رحم روي آنها كار شده رسيده:
1. زمان بندي: زمان حساس از 5 ماهگي شروع و تا 2 سالگي ادامه مي يابد، در صورتيكه اين زمان از دست رود ديگر قابل جبران نيست مثلا كودك در زمان تولد چشمهايش را باز ميكند و تصاوير و نور باعث ميشود قسمت خاص ديدن تصاوير در مغز فعال شود اگر يك هفته بعد از تولد چشم كودك را ببنديم و هيچ نوري به آن نرسد هيچ ييامي از چشم به مغز مخابره نميشود و كودك تا ابد كور خواهد بود !!! اين كوري نه به خاطر ضعف يا مشكل چشم بلكه به خاطر از بين رفتن سلول هاي نرون و مغز در قسمت بينايي است.

حال چيزهايي مثل درك موسيقي /ادبيات /سخنراني /رياضي/زبان دوم و...... هم همين حالت را دارد اگر زمان آن از دست برود ديگر قابل جبران نيست.

2.جهت گيري:كودكاني كه آموزش هاي جنيني گرفته اند بهتر با جهان خارج ارتباط برقرار ميكنند.

3.تحرك:كودكان آموزش ديده كنترل بيشتري روي حركات خود دارند.

4.احساسات:كودكان آموزش ديده آرامتر، هوشيارتر و شادتر ديده شده اند.

كمتر از دو هفته بعد از تشكيل نطفه آن بخش از سيستم عصبي جنين كه مربوط به قوه جاذبه و تعادل در فضا است يعني سيستم گوش داخلي شكل ميگيرد. همين سيستم هماهنگي بين حركات مادر و جنين را ايجاد ميكند. اگر مادر برقصد جنين نیز تغيير وضعيت -سرعت و جهت حركت مادررا احساس ميكند و ميكوشد كه با آن موازنه ايجاد كند. اگر شما برقصيد جنين شما خواه يا ناخواه ناگزير به رقص است .به همين دليل يوگا يكي از راههاي خوب براي تحريك سيستم عصبي كودك است.

   برنامه ريزي جنين براي موازنه با شما فعاليت مغز او را افزايش ميدهد و مغز پيچيده تري براي او ايجاد ميكند . البته تعداد و زمان اين حركات بايد حساب شده باشد چون جنین زود خسته شده و بايد استراحت كند.

مغر انسان از دو قسمت چپ و راست تشكيل شده است :
سمت راست =خودآگاه
سمت چپ = نا خودآگاه

اعمال نا خودآگاه ، مثلا ما فارسي حرف ميزنيم و حتي خواب فارسي ميبينيم ولي به قواعد دستور زبان يا كاربرد كلمات فكر نميكنيم اين يعني در ناخود آگاه ضبط شده است يا مثلا رانندگي در ابتدا خود آگاه است و سمت راست مغز را درگير ميكند ولي بعد از مدتي به سمت چپ مغز منتقل ميشود و ما بدون اينكه فكر كنيم رانندگي ميكنيم و ممكن است در حين رانندگي چند كار ديگر هم انجام دهيم.
حالا نكته جالب اين است كه از 3 سالگي سمت راست مغز جلوي سمت چپ قرار ميگيرد و هر چيزي بايد اول در سمت راست شكل گيرد بعددر صورت تكرار زياد به سمت چپ منتقل شود (مثل ياد گيري زبان دوم از دبستان به بعد) .

ولي از 5 ماهگي جنين درون رحم تا 3 سالگي سمت راست مغز خيلي فعال نيست و هر چيزي كه كودك ميبيند و ميشنود در سمت چپ مغز ضبط ميشود و بعدا ناخودآگاه انسان را ميسازد كه تا آخر عمر همراه اوست و ديگر به سختي قابل تغيير است و بسياري از اعمال انسان را اين ناخودآگاه شكل ميدهد

تلاش والدين بايد اين باشد كه ناخودآگاه را پر از خاطرات شيرين و آموزشی كنند. كودكان در اين سن ميتوانند زبان دوم بياموزند، خواندن از روي متن را بياموزند، حتي رياضيات را در حد چهار عمل اصلي بياموزند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)