آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

پاداش بهشتی من

5 سال اول يعني دوران طلايي تربيت نويسنده : دكتر محمد ولي سهامي ( فوق تخصص روان پزشكي كودكان )

1391/5/4 22:40
نویسنده : مریم
15,647 بازدید
اشتراک گذاری

اگر حرف هاي مرا شنيده يا خوانده باشيد ، مي دانيد كه اغلب مي گويم: تربيت كودك ، هزار راه دارد اما آن هزار راه مربوط به دوران پس از پنج سالگي است زيرا پس از اين دوره است كه مي توان بر اساس انتظارهاي والدين ، وضعيت اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خانواده پيشنهاداتي براي آموزش فرزندان ارائه داد . در پنج سال نخست زندگي كودك كه دوران طلايي تربيت اوست ، خوشبختانه نيازي به آموزش هاي جدي نيست و سير تحولات و رشد كودك طبيعي و پشت سر هم طي مي شود ، به شرط آنكه مادران به عنوان عهده دار نقش اصلي تربيت بچه ها ، اين تحولات طبيعي را بشناسند و با اضطراب بي مورد خود سعي نكنند كودك را در اين مسير سريع تر يا كندتر به پيش برانند كه در هر صورت اين مداخله ناشي از ناآگاهي مضر خواهد بود .
والدين عزيز بايد فرصت بدهند نوزاد مراحل رشدش را طي كند و ياد بگيرد چه طور غذا بخورد ، ادرار و مدفوع را كنترل كند و لباس بپوشد . دقت كند اگر كودك متوجه شود مادرش اضطراب دارد ، طي هر يك از مراحل را به بحراني براي خانواده مبدل مي كند . مي دانيد كه در دوره ي شيرخوارگي ( ا زتولد تا شش ماهگي ) آنچه موجب لذت نوزاد مي شود ، تماس فيزيكي از قبيل در آغوش گرفتن ، بوسيدن و ماساژ دادنش است . لمس صورت شما ، شنيدن لحن و آهنگ صداي آشناي مادر مايه ي آرامش اوست . اگر شما در اضطراب باشيد كه آيا اين گريه كردنش تقصير من است ؟ آيا من مادر خوبي هستم و ... ، اضطراب خود را به او منتقل خواهيد كرد . او در سال اول زندگي اش بايد فقط از شما محبت و نوازش دريافت كند تا صفت مهمي به نام اعتماد در او شكل گيرد . اگر تصور كنيد مبادا كودك زير يك سال شما لوس شود و او را به محض نياز و گريستن در آغوش نگيريد ، از او موجودي پيچيده درست مي كنيد كه نه براي خودش مفيد خواهد بود و نه براي ديگران . بايد به محض گريه كردن و بيان احساس نيازش به شما ( با زبان بي زباني ) مطابق ميل او رفتار كنيد . نبايد از كودك ده ماهه خود انتظار رعايت انضباط يا حرف شنوي داشته باشيد . تنها مي توانيد او را با گفتن يك نه قاطع از انجام برخي كارهاي پرخطر بر حذر داريد . توضيح هم نيازي نيست چون او درك نمي كند بخاري داغ است يعني چه ولي لحن صداي شما و هشدارتان را مي فهمد .
تا قبل از دو سالگي فقط با پيام هاي غير كلامي ( تغيير حالت چهره ، لحن صحبت و حركات انگشت ) پيام خود را به او بفهمانيد . براي سال دوم زندگي به بعد بايد آن رابطه تنگاتنگ عاطفي كمي سست تر شود و پدر به رابطه اضافه شود و دوباره جايگاه خود را در خانواده مستحكم كند . اگر اين درآميختگي عاطفي را پس از هجده ماهگي به مرور نكاهيد ، به رابطه اي بيمارگونه تبديل خواهد شد . براي مثال جدايي از مادر براي كودك هفت ساله اي كه هنوز وابسته به مادر است ، با او مي خوابد و ... غير قابل تحمل است .
چنين بچه اي كه مهدكودك يا مدرسه نمي رود ، اجازه صحبت به والدين را نمي دهد و در صورت مقاومت مادر ، مادر را نيز كتك مي زند ، حاصل عدم رعايت همين نكته ظريف در دو سالگي است . پدر را كم كم وارد رابطه كنيد و او را مشاركت دهيد تا در لباس پوشاندن ، غذا دادن و بازي كردن با كودك حضور داشته باشد تا شما نيز در كنار نقش مادري ، نقش همسري را دوباره از سر بگيريد . هر دو بايد شيوه ي صحبت كردن اصولي با بچه را بياموزيد . گمان نكنيد بچه 2 ـ 3 ساله شما كه حرف زدن ياد گرفته مانند شما مفاهيم را درك مي كند . گاهي مي گوييد مواظب باش ! مهربان باش ! بچه با ادبي باش ! آخر او چه مي فهمد شما چه مي گوييد ؟!
اين كلام هاي انتزاعي را بچه هاي 10 ـ 12 ساله متوجه مي شوند آن موقع بايد به آنها بگوييد شجاع باش و يا از اين قبيل كلمات . با بچه ها در اين سن در همين حد اين ميزه بابا جون ! اين سيبه مامان صحبت كنيد . در آموزش نكات تربيتي و نظم و غيره نيز اتاق را پر از كلمه نكنيد و توضيح ندهيد ، خلاصه ، قاطع و كوتاه حرف بزنيد . اگر مثلاً كودك شما كه مانند طوطي هر حرفي را تكرار مي كند ، فحشي را ياد گرفت و تكرار كرد ، نيازي به توضيح اينكه چرا گفتي و آي بياييد فلفل در دهانش بريزيد و غيره نيست . كافي است او در دنياي خود كه دنياي جلب توجه است ، دريابد كه گفتن اين حرف به هيچ دردي نخورد و پدر و مادرم اعتنايي نكردند . وقتي فحش را مي گويد ، اصلاً اعتنا نكنيد و با همسرتان صحبت كنيد . براي هر كار بدي كه مي كند مثلاً موهاي مادرش را مي كشد و يا صورت پدر را چنگ مي زند ، بايد يك حركت مشابه كه گوياي از دست دادن توجه والدين است ، دريافت كند . به جاي اينكه با شادي و خنده بگوييد آي موي مامانو نكش ! او را به روي زمين گذاشته و يا خودتان را عقب بكشيد و بي اعتنا شويد . با يان كار به بچه پيغام مي دهيد كارش خطا بوده و باعث شد كه توجه و آغوش مادر را از دست بدهد . او هرگز بين ابراز علاقه و يا فرياد و جيغ شما تمايز قايل نيست ، برايش اهميتي ندارد شما چه مي كنيد . آنچه او در مي يابد ، آن است كه در هر دو صورت توجه شما را جلب كرده است . شايد حتي داد و فريادش ـ كه شما را هراسان به سوي خود مي كشاند ـ را براي جلب توجه شگرد موفقيت آميزي ببيند و هرگز اين شگرد خوب را از ياد نخواهد برد . براي تنبيه بچه سه ساله همان طور كه قبلاً هم گفته بودم كافي است بنشينيد تا هم قد او شويد . انگشت اشاره را جلو بياوريد و قاطع و محكم ( البته بدون لحن خشن ) بگوييد اين كار قابل قبول نيست . اگر گريه كرد ، بغل اش نكنيد . فقط همان دست تان را به او بدهيد . بگذاريد از برق چشمان شما و نوع نگاهتان بفهمد كه كار بدي كرده و مثلاً هول دادن و كتك زدن ديگران كار بدي است . بزرگ تر كه شد بايد به ازاي هر سال از سن اش يك دقيقه او را محروم كنيد و مثلاً پس از 4 دقيقه ( در چهار سالگي ) به سراغ اش برويد و بخواهيد معذرت خواهي كند .
شنيده ام بعضي ها مي گويند : نه ، من اين كارها را نمي كنم ، بچه ام عقده اي مي شود ! تنها چيزي كه در پاسخ مي توانم بگويم ، اين است كه اگر رفتار بد بچه را مرد توبيخ و تحريم ( و نه توهين ) قرار ندهيد ، او را هرگز به يك فرد بزرگسال خوشحال و موفق تبديل نخواهيد كرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)